ملیکا



نمی دونم از کجا شروع کنم؟

از خوبیت از امیدت از حرفهای پر از ماهت یا از چشات که من رو کشته حتی از عصبانیتت چون اونم بران غنیمته 

کاش بدونی که چقدر دوستت دارم کاش بدونی ارزشت بیشتر از این حرفاست تو برام مثله بارانی که برام همیشه سبکی میاره

مثله باران از آسمون به دل عاشق من می باری مثله باران صدات برای دلم آرام ونرم است.

چه خوبه بودنت و چه خوبه که حس کردنت را در وجودم دوست دارم و اینکه چقدر دلم میخواد سرت را روی شانه هایم بگذاری و

حرفهای دلت رو بهم بگی با هم بخندیم با هم گریه کنیم و هر لحظه به چشم های پر مهرت نگاه کنم. چون چشمات من رو به زندگی 

امید وار میکنند.

هر وقت صدای قشنگت رو میشنوم دلم می لرزه یجوری اروم هیجان زده  میشم از خودم از بودنم جدا میشم  و خودم رو به تو میسپارم .

اگه توی دلم باشی باور نمیکنم میگم این همون دله که ملیکا رو دوست داره؟

ولی کاش از چشام بخونی که بودنت گفتنت خواستنت و همچیزت برام از همه کس باارزش تر هست.

میدونستی؟ زندگی من مثله یه کاغذ سیاهه که تو در آن یه نقطه ای سفیدی هستی که هر لحظه عشقم که به تو زیاد تر میشود آن نقطه بزرگ و بزرگ تر میشود ملیکای عزیزم

عشقت برام مثله گلهای بهاری هر روز تازه وتازه تر میشود مثله بوی باران مثله بوی یاسمن انقدر از ته دل نفس میکشم تا بیشتر به عشقت بودنت معتاد بشم .

دوستت دارم     "ملیکا جونم"

 

 


مَـــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــن .
یکیو دارم حتی اگه هرروزم باهاش حرف بزنم بی قرار صداشم.!!
یکیو دارم شده همه هستیم ,وجودم ,عمرم دار و ندارم.!!
یکی که بهم فهموند میتونم عاشق شم.!!
آهایی یکی یدونه خودم با دنیام عوضت نمیکنم.!!
اصلا عوضت نمیکنم.!!دلتنگتم
چون تـــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــو همه ی دنیآمــــی ♥ ♥

ملیکا


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها